بسیاری از حاجیان بیت‌الله الحرام اهمیت ویژه‌ای به اعمال و احکام ظاهری مراحل مختلف حجّ می‌‏دهند و پی در پی در مورد آن پرس‌وجو می‌کنند و البته که اهمیت دادن به این مسایل خوب است و به قبولی و کیفیت بهتر حجّ کمک می‌کند. ولی مشکل اینجاست که در مقابل این حجم از اهمیت به مسایل ظاهری حجّ، از اعمال قلبی غفلت می‌کنیم در حالی‏ که اعمال قلبی مقدّم بر اعمال ظاهری و بدنی است و قلب محلّ تقوا، اخلاص و علم است. قلب همانند پادشاه اعضای بدن است و به تعبیر سرور کائنات صلّی الله علیه وسلّم، صلاح و فساد بدن به صلاح و فساد قلب وابسته است.

لذا به صورت مختصر به اهمیت عبادات قلبی و همچنین مهم‏ترین عبادات قلبی که شایسته است در حجّ به آن اهمیت داده شود، اشاره‌ای خواهم کرد.

لزوم عنایت و اهتمام ویژه به اعمال قلبی:

شکی نیست که عبادات قلبی جایگاه بسیار ویژه‌ای در دین اسلام دارد تا جایی ‏که نجات و رستگاری روز قیامت به داشتن قلبی سلیم گره خورده است «يَوْمَ لا يَنفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ ۸۸ إلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» [الشعراء: ٨٨، ۸۹] یعنی: روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمى‏‏‌دهد مگر كسى كه دلى پاک به سوى خدا بياورد.

قلب سلیم قلبی است که از گناه و بداخلاقی و بدرفتاری عاری باشد که صد البته با انجام فرایض دینی و واجبات ایمانی به این مهم دست خواهد یافت.

چنان‏چه اعضای بدن وظایف و اعمالی دارند، قلب نیز اعمالی دارد که از آنها ارزشمندتر و مهم‏تر است. ابن تیمیه معتقد است اصل و اساس دین بر ایمان قلبی همراه با آگاهی و عمل استوار است و اعمال ظاهری دیگر همانند فرع و شاخه هستند که اصل را تکمیل می‌کنند.

یکی از ویژگیهای اعمال قلبی این است که هیچ وقت از انسان جدا نمی‎‌شوند. ابن قیم می‌گوید: اگر به خوبی در منابع شریعت بنگرید، ارتباط تنگاتنگ اعمال جوارح و اعمال قلبی را به روشنی درک خواهید کرد و متوجه می‌شوید که اعمال جوارح بدون اعمال قلبی فایده‌ای ندارد و میزان اهمیت و وجوب اعمال قلبی از اعمال جوارح بیشتر است؛ زیرا که اعمال قلبی است که تفاوت انسان مؤمن و منافق را رقم می‌‏زند و ورود به اسلام با پذیرش قلب قبل از اعمال ظاهری اسلام امکان‏پذیر است و بندگی‌ای که قلب در مقابل خداوند انجام می‌دهد از عبودیت سایر اعضا به مراتب بزرگ‏تر و بیشتر و مداوم‌تر است؛ چرا که اعمال قلبی در هر زمان و مکانی بر انسان مؤمن واجب و لازم است.

برخی از اعمال قلبی عبارتند از: محبت و علاقه به خداوند، توکل بر خداوند، بازگشت مستمر به سوی خدا، ترس و امید به خداوند، دینداری مخلصانه برای او، صبر و بردباری در مقابل دستورات و نواهی خدا، صبر و رضایت در مقابل تقدیر خداوند، دوستی و دشمنی برای خدا، تواضع و خشوع و خضوع در برابر خداوند، آرامش یافتن با یاد خداوند و …

این اعمال قلبی به مراتب از اعمال ظاهری دیگر ارزشمندتر هستند و همانند آنها دارای ثواب و عقاب هستند.

ابن‌رجب می‌گوید: بهترین مردم کسی است که شیوه‎‌ی پیامبر صلّی الله علیه وسلّم و یاران خاصّ ایشان که میانه‏‌روی و هدفمندی در عبادات بدنی و تلاش و کوشش فراوان در احوال و عبادات قلبی را پیشه کرده بودند، برگزیند، زیرا که سفر آخرت با حرکت قلب آغاز و پیمایش می‌‏شود و نه با حرکت بدن.

خداوند از ما قلبی سرشار از ایمان می‌خواهد که تجلی‏گاه مقاصد بندگی و عبودیت باشد؛ مقاصدی همچون خضوع، خشوع، فرمانبرداری، تواضع و فروتنی در مقابل خداوند. وقتی قلب تهی از این صفات و معانی باشد و جولانگاه صفات و معانی خلاف این‏ها باشد، بزرگ‏ترین مقصد و هدف بندگی محقق نشده است و شکل و ظاهر عبادت اعتبار چندانی ندارد و بیشترین اعتبار متوجه نتیجهی عبادت و بندگی است.

خداوند در مورد حیوان قربانی می‌‏فرماید: «لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ» [الحجّ:۳۷] یعنی: هرگز نه گوشت‌‌‌هاى آنها و نه خون‏هايشان به خدا نخواهد رسيد ولى اين تقواى شماست كه به او مى‌‏رسد.

و پیامبر صلّی الله علیه وسلّم نیز می‌فرماید: «إن الله لا ينظر إلى صوركم، ولا إلى أجسادكم، ولكن ينظر إلى قلوبكم، وأعمالكم» یعنی: قطعاً خداوند به صورت و شکل و ظاهر شما نمی‌نگرد، بلکه به قلب و اعمال شما نگاه می‌‏کند.

پس می‌‏توانیم در تعریف قلب بگوییم که قلب محلّ نظر خدا است و در نتیجه اساس و پایه‏‌ی هر عبادتی به اتصال و برقراری رابطه قلب با خدا عمیقاً وابسته است.

به همین خاطر احادیث زیادی از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم داریم که برخی کارهای کوچک و ناچیز به برکت خلوص و ایمان قلبی صاحبان آن، به طور شگفت‌‏انگیزی منجر به تغییر سرنوشت نهایی آنان به شکل مثبت می‌شود، مانند:

حدیث صاحب البطاقة: که کارتی فقط در آن کلمه طیبهی لا إله إلا الله بود در ترازوی اعمال به تنهایی از ۹۹ پرونده‌ی منفی و غول‏‌آسای دیگر ارزشمندتر بود و سرنوشت صاحب آن را به سمت بهشت تغییر داد.

داستان آن شخص یاغی و سرکشی که به خاطر آب دادن به سگی تشنه، گناهان وی آمرزیده شد.

داستان آن شخصی که به دلیل کنار زدن خار و خاشاک از مسیر عبور مردم، گناهان وی آمرزیده شد.

ابن تیمیه در توضیح موارد بالا می‌گوید: البته هر سگ تشنه‌ای را سیراب نمودن و هر خار و خاشاکی را از راه ستردن، منجر به بخشش گناهان نمی‌شود، زیرا که بایستی این اعمال برآمده از ایمان قلبی و خالصانه برای خدا باشد.

ابن قیم نیز بر این باور است که برتری و مقبولیت اعمال با شکل و تعداد آن و به صورت کلی با کمّیت نیست و بلکه مقبولیت اعمال به عملکرد قلب و شیوه‏‌ی برقراری ارتباط آن با خداوند کاملاً وابسته است، به‌گونه‌ای که دو عمل یا عبادت از لحاظ ظاهری یکسان هستند ولی از لحاظ کیفیت و مقبولیت زمین تا آسمان تفاوت دارند و روشن است که هر انسان مسلمانی کلمه‌ی طیبه‏‌ی لا إله إلا الله را گفته است ولی قرار نیست با همه همچون صاحب البطاقة رفتار شود؛ چرا که کیفیتِ بر مبنای ایمان و اخلاص است که تفاوت را رقم می‌زند.

ابن قیم در ادامه می‌‏گوید شما به زندگی ابوبکر صدیق بنگرید که برترین امت بعد از پیامبر صلّی الله علیه وسلّم است در حالی‎ که روشن است افرادی در امت بوده‌‏اند که اعمال بیشتری همانند نماز، روزه، زکات، حجّ و تلاوت قرآن نسبت به ابوبکر داشته‌اند ولی جایگاه پایین‌‏تری نسبت به ایشان داشته‌اند. ابوبکر بن عیاش در تبیین برتری ابوبکر می‌گوید: ابوبکر با نماز و روزه‏‌ی زیادی از شما سبقت نگرفته است، بلکه برتری وی با چیزی است که قلب او را لبریز از وقار و شکوهی مثال‏‌زدنی نموده است.  

زندگی ابوبکر مملو از عملکردهای خاص و ویژه‌ای است که او را از دیگران به روشنی متمایز می‌‏کند.

در ادامه به اختصار مهم‏ترین عبادت‌‌‌های قلبی وابسته به مراسم حجّ را بر می‌‏شمرم و  حتی‌المقدور سعی می‌کنم به رهنمون‌‌‌هایی از قرآن و سنّت نیز در این موارد اشاره کنم:

توحید خداوند متعال و بندگی مخلصانه برای او:

خدای عزّ و جلّ می‌‏فرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ» [البينة: ٥] یعنی: و فرمان نيافته بودند جز اين‏كه خدا را بپرستند و در حالى‏ كه به توحيد گراييده‌اند، دين خود را براى او خالص گردانند.

و رسول الله صلّی الله علیه وسلّم نیز در آغاز ادای حجّ خویش فرمودند: «اللهم حجّةً لا رياء فيها ولا سمعة» یعنی: خدایا حجّی را خواهانیم که به دور از هر گونه ریا  و آوازه‌‏طلبی باشد.

و اساساً شعار حجّ این است که: «لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ».

تسلیم و فرمانبردار شرع و قانون خدا بودن:

ابراهیم خلیل و پسرش اسماعیل علیهما السلام دعا نمودند: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»[البقرة:۱۲۸] یعنی: پروردگارا ما را تسليم فرمان خود قرار ده و از نسل ما امتى فرمانبردار خود پديد آر و آداب دينى ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشاى كه تويى توبه‌پذير مهربان.

و عمر فاروق نیز هنگام ادای احترام به حجر الاسود فرمود: «إني أعلم أنك حجر لا تضر ولا تنفع، ولولا أني رأيت رسول الله يقبّلك ما قبّلتك» یعنی: من یقین دارم که تو سنگی بیش نیستی و توان رساندن نفع و ضرر نداری، و اگر ندیده بودم که رسول الله صلّی الله علیه وسلّم تو را بوسیده بود هرگز تو را نمی‎ بوسیدم.

حافظ ابن حجر این سخن عمر را در راستای فرمانبرداری او از شرع و قانون خدا به نحو احسن در اموری که مقصد و معنای آن روشن نیست می‌داند، و این را قاعده‌ای مهم در پیروی از رفتار پیامبر صلّی الله علیه وسلّم می‌‏داند، اگر چه که حکمت آن رفتار قابل درک نباشد.

قوام السنه اسماعیل اصفهانی نیز بر این باور است که رویکرد مذهب اهل سنّت این است که هر چه از آثار صحیح گذشتگان به او رسید و عقل او آن را درک ننمود، وی باید در مقابل آن تسلیم باشد، آن را تصدیق نماید، حقیقت آن را به خدا واگذارده و به آن راضی باشد و بر اساس نظر و هوا و هوس خود عمل نکند.

رعایت تقوای خداوند:

خداوند درباره‏‌ی تقواگزینی در موسم حجّ می‎‌فرماید: «الْـحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْـحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدَالَ فِي الْـحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى» [البقرة: ۱۹۷] یعنی: حجّ در ماه‏هاى معينى است پس هر كس در اين ماه‏ها حجّ را برخود واجب گرداند بداند كه در اثناى حجّ همبسترى و گناه و جدال روا نيست و هر كار نيكى انجام مى‌دهيد، خدا آن را مى‌‏‏داند و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است.

و در سوره حجّ می‌‏فرماید: «ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» [الحجّ:۳۲] یعنی: اين است فرايض خدا و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن، حاكى از پاكى دل‏هاست.

پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در توضیح این آیه می‌فرماید: «التَّقْوَى هَاهُنَا، التَّقْوَى هَاهُنَا، التَّقْوَى هَاهُنَا» وَيُشِيرُ إِلَى صَدْرِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. یعنی: با اشاره به سینه‌‏اش سه بار می‌‏گوید که محل تقوا این‏جا است.

باز خداوند در قرآن می‌‏فرماید:

«وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ» [الأعراف: ۱۵۶] یعنی: و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است و به زودى آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مى‏‌كنند و زكات مى‌دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‌آورند مقرر مى‌دارم.

«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير» [الحجرات: ۱۳] یعنی: در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى ‏‏ترديد خداوند داناى آگاه است.

توکل بر خداوند:

انسان از زمانی که نیت و اقدام به ادای حجّ می‌کند بایستی با رعایت اسباب بر خداوند توکل کند تا زمانی‏ که به خانه باز می‌گردد، و در این میان مسائلی که در حوزه ‏ی اراده‏ ی وی نیست همانند مسایلی که برای خانواده و خودش ممکن است در طول این مسیر اتفاق بیفتد را به خدا واگذار می‌کند. و توکل بر خدا یعنی اعتماد و اطمینان کامل به خداوند.

بزرگداشت شعائر خداوند:

یکی از مهم‎ترین مقاصد حجّ، نیکو و بزرگ‏ داشتن شعائر و محرمات خداوند است.

خداوند می‌فرماید: «ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» [الحجّ:۳۲] یعنی: اين است فرايض خدا و هر كس شعاير خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن، حاكى از پاكى دل‏هاست.

پیامبر صلّی الله علیه وسلّم نیز فرموده‌‏اند: «لا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَيْرٍ مَا عَظَّمُوا هَذِهِ الْحُرْمَةَ حَقَّ تَعْظِيمِهَا فَإِذَا تَرَكُوهَا وَضَيَّعُوهَا هَلَكُوا» یعنی: تا زمانی‏که امت اسلام حرمت شعائر خداوند را به پا دارند و آن را بزرگ شمارند، خیر و نیکی بر آنها جاری است، و هر آن‏گه این حرمت را زیر پا نهادند و ناچیز شمردند، گام در راه هلاکت و نابودی خود گذاشته‏‌اند.

یادآوری آخرت:

انسان زمانی‏ که به قصد ادای حجّ ترک دیار می‎ کند و بار سختی سفر به جان می‌خرد و لباس خاص احرام می‌‏پوشد که شباهت زیادی به کفن دارد، و در ازدحام میدان عرفه و هلهله جمع حاضر قرار می‌گیرد، بایستی به خوبی احوال و سختی روز قیامت را به یاد آورد و سستی و غفلت را از خود دور کند و با تلاش و کوشش بیشتر مسیر را ادامه دهد.

خیرخواهی و نیکوکاری برای مسلمانان:

علاوه بر ذات سفر، ازدحام و اختلاط با مردم در موسم حجّ، سختی‌‌‌های خاص خود را دارد که نیاز است در راستای اعمال قلبی، انسان با مردم مهربان و برای آنان خیرخواه باشد.

پیامبر صلّی الله علیه وسلّم در حین ادای حجّ به سختی زمام سواری خود را گرفته بود تا خیلی آهسته حرکت کند و باعث آزار کسی نشود و خطاب به مردم می‌فرمود آرامش خود را حفظ کنید.

 رسول الله صلّی الله علیه وسلّم در جایی دیگر از نیکی به خوش‌‏اخلاقی تعبیر می‌کند و همچنین نیکی در موسم حجّ را در اطعام حجّاج، افشای فرهنگ سلام، سخن نیک و کنترل زبان خلاصه می‎‌فرماید.

حجّ سفر ایمانی شگرفی است که عبادت‌‌‌های بزرگ و ارزشمندی را در خود جای داده است و خاطرات ایمانی به یاد ماندنی از خود به جای می‌گذارد. و بهترین حاجیان کسی است که برای مسلمانان مفیدتر و بر آزار و اذیت مردم صبورتر و بردبارتر و در برابر خدا پرهیزگاتر باشد.

از باری‏ تعالی خواستاریم که زیارت خانه‌‏اش را نصیب همه‌ی ما بگرداند.